English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3862 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
upward flow U جریان رو به بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fuse U رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
fused U رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
high frequency alternating current U جریان فرکانس بالا
high frequency alternating current U جریان متناوب فرکانس بالا
high frequency current gain U تقویت جریان فرکانس بالا
hight frequency current U جریان فرکانس بالا
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
upper U بالا
atop U بالا
overtones U بالا تن
overtone U بالا تن
superincumbent U از بالا
upping U رو به بالا
aweigh U بالا
at a great age U در سن بالا یی
lever bridge U پل بالا رو
outreach U بالا
top U بالا
over U بالا
over- U بالا
on high U در بالا
in old age [in great age] U در سن بالا
headwater U بالا اب
up stairs U بالا
highest U بالا
gallery U لژ بالا
galleries U لژ بالا
up there U ان بالا
overhead U سر بالا
balconies U لژ بالا
balcony U لژ بالا
upper limit U حد بالا
overhead U بالا
uppermost U از بالا
ascendency U بالا
aloft U بالا
ascendancy U بالا
upside U بالا
highs U بالا
up U رو به بالا
upped U بالا
upping U بالا
up U بالا
high U بالا
above U در بالا
upped U رو به بالا
upped U بالا بردن
tweaked U بالا بردن
tweaking U بالا بردن
they were filfty at the outsid U دست بالا
toss your oars U پارو بالا
at the utmost U دست بالا
talll U بلند بالا
ascendent U بالا رونده
climb U بالا کشیدن
spoke bone U زند بالا
upriser U بالا رونده
surmountable U بالا قرارگرفتنی
the above figures U ارقام بالا
ante U : بالا بردن
uprear U بالا بردن
upraise U بالا بردن
to bring up U بالا اوردن
tweaks U بالا بردن
to set in U بالا امدن
topside U قسمت بالا
up U بالا بردن
top carriage U قنداق بالا
upping U بالا بردن
up and down U بالا و پایین
top cast U ریختن از بالا
top pour U ریختن از بالا
unfield U میدان بالا
upper class U طبقه بالا
uplifter U بالا برنده
upper beam U تیر بالا
to cast the g. U بالا اوردن
to fetch up U بالا اوردن
ascendance U بالا رفتن
ascensive U بالا رونده
upper bound U کران بالا
to puff out U بالا امدن
to puff up U بالا امدن
topsides U قسمت بالا
tweak U بالا بردن
topmast U دکل بالا
upgraded U بالا بردن
lifting U جر ثقیل بالا بر
lifting U بالا دادن
lifting U بالا بردن
lifts U جر ثقیل بالا بر
lifts U بالا دادن
high impedance U امپدانس بالا
lifts U بالا بردن
high grown U بلند بالا
lifted U بالا بردن
lifted U بالا دادن
lifted U جر ثقیل بالا بر
upgrade U بطرف بالا
upgrade U از درجه بالا
high order U رتبه بالا
upgrade U بالا بردن
lift U جر ثقیل بالا بر
lift U بالا دادن
lift U بالا بردن
h.f. U فرکانس بالا
tossed U بالا انداختن
high frequency alternator U ژنراتورفرکانس بالا
high frequency U فرکانس بالا
high frequency U بسامد بالا
high efficiency U راندمان بالا
high contrast U تغایر بالا
high burst U ترکش بالا
heave in U بالا کشیدن
heave away U بالا بکشید
upward U بطرف بالا
upper classes U طبقه بالا
highlights U نور بالا
puke U بالا اوردن
puked U بالا اوردن
pukes U بالا اوردن
puking U بالا اوردن
face up feed U خورد رو به بالا
oversize U سایز بالا
highlight U نور بالا
highlighted U نور بالا
head piece U قسمت بالا
climbed U بالا کشیدن
radio frequency U فرکانس بالا
upgrading U بطرف بالا
upgrading U از درجه بالا
pushup U بالا فشردنی
upgrading U بالا بردن
plan view U نمای بالا
plan view U دید از بالا
rallied U بالا بردن قی مت
regorge U بالا اوردن
bottom up U از پایین به بالا
climbing U بالا کشیدن
climbs U بالا کشیدن
rally U بالا بردن قی مت
rallies U بالا بردن قی مت
scandent U بالا رونده
lifting device U ابزار بالا بر
res U noitaloseR بالا
upgrades U بطرف بالا
wrapper U بالا پوش
intumesce U بالا امدن
upgraded U بطرف بالا
high wing U بال بالا
high voltage U ولتاژ بالا
upgraded U از درجه بالا
high temperature U دمای بالا
high storage U انباره بالا
high resolution U وضوح بالا
it comes from above از بالا می آید
jack up U بالا بردن
joo chin pyon soon koot U کف دست بالا
Recent search history Forum search
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1Soar
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com